یم عصمت تعالی الله با خود گوهر آوردی بهشت وحی رب العالمین را کـوثر آوردی سپـهــر آرزوی مصطـفـی را اختر آوردی محمـد را محمـد را گـرامی دختر آوردی سرشت انبیا خویش بهشت مصطفی رویش سلام الله بـر این دختـر و ام و اب و شـویش
|
خـدیجه مـات رخسـار و محمـد محــو سیمـایش خدا تحسین به خود کرده است با این صنع زیبایش دل از قــرآن ربــوده مصـحـف حسـن دل آرایـش سمــا منـصــوره اهــل زمیـن خـواننـد زهـرایش جهان لبریز شد از کوثر فیض خدادادش زمین را تا قیامت آسمانی کرد میلادش
|
سمـاواتی چــراغ کـآسمـانیهـا زمینگیـرش وجـودش یـک کتاب الله نور و نـور تفسیرش به صورت نقش تهلیل و به لب آوای تکبیرش بـه جـای حلـه پیچیدند در آیــات تطهیرش رخـش انسیــةالحـورا وجـودش زهرةالزهـرا دو دستش بر سما بالا، دو لب در ذکر حق گویا
|
زبــانـش حمــد ذات حی داور گفـت، بعـد از آن نـبــوت را در اوصــاف پیمـبـر گفـت، بعـد از آن سخن از عمق جان در وصف حیدر گفت، بعد از آن امیــرالمـؤمنین را کفـو همسـر گفـت، بعـد از آن محمّد مثـل قـرآن بوسه بر مـاه جمالش زد فداها گفت و دم از عزت و قدر و جلالش زد
|
ببال ای شهـر مکه گـوهـر بحـر عقول است این به حشر و نشر محشر، داور رد و قبول است این همـانا روح مـابین دو پهلـوی رسول است این امینـه، طـاهره، مـرضیه، زهرای بتول است این بگرد ای کعبه امشـب در طـواف زهـرۀ زهرا تعالی اللهش از یاسین، سلام اللهش از طاها
|
مگر مثـل محمّد در جهان پیغمبری آید مگر مثل خـدیجه در جلالت مادری آید مگر نـازل به پیغمبر دوباره کـوثـری آید که مثل حضرت زهرا به عالم دختری آید امامت فخر دارد تـا ابد از مادری چون او رسولالله میبالد که دارد دختری چون او
|
زبان قاصر، سخن کـوچک، بیان را نیست یارایی کـه در وصفش سخـن گـوید تـوانایی و دانایی بـه ذات لایــزال خــالـق ایـن چــرخ مینـایی کــه کـل انبـیــا بــودنـد از آغــاز زهـــرایـی به مهر او جلال و مرتبت دادند مریم را به نام او مقـام و منـزلت دادند آدم را
|
خدا کرده همه گلهای خود را وقف دامانش رسـولالله فــرمـوده پـدر بـادا بـه قـربانش امیـرالمـؤمنین حـرمت گـرفته مثـل قرآنش امیـن وحـی جبــرائیـل شـاگـرد دبستانش نبـوت را بقا داده امـامـت را بهــا داده به ایمان آبرو بخشیده قرآن را صفا داده
|
نبـوت آفتـابی رو بـه پــایــان داشـت بی زهـرا ولایـت کشتـیای در موج طـوفان است بی زهرا امـامت یـوسفـی در بیـن زنـدان است بـی زهرا خـلافت خنجـری در قلـب قـرآن است بـی زهرا همه ایمان من زهـرا، همه آیین من زهراست شهادت میدهم روز قیامت دین من زهراست
|
خدا گلهای خود را ریخت در دامان این مادر امـامـان سـوره نـورنـد در فــرقـان این مادر چـه فـرمـان خدا بر خلق، چه فرمان این مادر تمـام انبـیــا هستـنـد فــرزنـدان ایـن مادر جنان یک لاله از مهرش، سقر یک شعله از قهرش زمین ملـک آسمان ملک آب دریاها همه مهرش
|
محمد خوانده قدر و کـوثرش از این چه زیباتر علـی فـرموده رکـن دیگـرش از این چه زیباتر نبـوت بـوده زهـرا محـورش از این چه زیباتر ولایت هست زهـرا مـادرش از این چه زیباتر امامت تا قیامت شهد نور از کوثرش نوشد طلای معرفت از خاک پای فضهاش جوشد
|
کیام من قطرهای ناچیز از این طوفنده دریایم و یـــا کــه ذرهای ز آن آفــتــاب عالـم آرایم نه بلکه مردهای بـودم کـه لطفش کرد احیایم نمیدانم که هستم هـر که هستم عبد زهرایم نه فکـر شهـرت و نـه فکـر نـام جــاودان استم چه زین بهتر که عمری «میثم» این خاندان استم
|
صدف نبوّت 6- غلامرضا سازگار