ای یوسف زهرا برخیز زینب ز سفر برگشته
من نخل خمیده گشتم تو لالـۀ پرپر گشته
نفس به سینهام گرفته قرآن بخوان دلم گرفته
وای حسینم (2)
ریحان بهشت یاسم سر تا به قدم احساسم
ای ناقـه کمـی آهستـه مـن منتظر عباسم
کو اکبر نیکو شمایل پیاده او کند ز محمل
وای حسینم (2)
من قلب کباب آوردم، از شـام خـراب آوردم
ببین چشم پر از اشکم را از بهر تو آب آوردم
گردم به دور حائر تو گشتم دوباره زائر تو
وای حسینم (2)
ای مصحف آیه آیه قرآن به خون آغشته
تو بـه مـا جان داده قرآن تو ما را کشته
ای کاش خنجر میکشیدند از خواهرت سر میبریدند
وای حسینم (2)
دیدی که چگونه آتش بر قلب کباب آوردند
دنبـال سـر تـو مـا را در بـزم شراب آوردند
کی دیده رأس خونفشان را؟ قرآن و چوب خیزران را
وای حسینم (2)
من آیینـۀ رحمـت را در مـوج بـلا میدیـدم
من اشک تو را پیوسته در تشت طلا میدیدم
آنجا گریبان پاره کردم زخم دلم را چاره کردم
وای حسینم (2)
بـر نیـزه سـرت را دیدم از دور تو را بوسیدم
خون دل خود را با اشک روی قدمت پاشیدم
کاری نمیآمد ز دستم پیشانی خود را شکستم
وای حسینم (2)
یک ماه خون گرفته 9- غلامرضا سازگار