ای پـاسدار خون شهیدان خوش آمدی
سنگ صبور عترت و قرآن خوش آمدی
قرآن گرفته از نفست جان خوش آمدی
صبر از مقام صبر تو حیران خوش آمدی
هم سنگر حسین که زانوت خم نشد
بیذوالفقار نطق تو نهضت علم نشد
|
ای حنجـرت رسانـۀ خون گلوی من
ای در شرارۀ نفست گفت وگوی من
مـن آبـروی دینـم و تـو آبروی من
بــازآ کــه بـود آمـدنت آرزوی من
کس جز تو یار و همدم و هم سنگرم نبود
بـیتـو قــرار در بـــدن بـیسـرم نبـود
|
خواهر تو روح فاطمه هستی به پیکرم
از دور خــردسـالی مـن جـای مـادرم
هـم زائـر تـن مـن و هم زائــر سـرم
ای در دل تـو داغ مـن و داغ دختـرم
از اشک لاله بهـر من آوردهای ز شام
داغ سه ساله بهر من آوردهای ز شام
|
پـای تـو زیــر کــوه بـلا پـایدار بود
نطـق تـو وحی حضرت پروردگار بود
عـزم تو مثل عـزم علـی استـوار بود
تو یک علی زبان تو یک ذوالفقار بود
ای خصم سرشکستۀ سنگ حقارتت
ای فتـح سیـدالشهـدا در اسـارتت
|
خواهر چقدر پیر شدی و خمیدهای
هجـده سـر بریده سر نیزه دیدهای
در بـزم می قـرائت قرآن شنیدهای
انگـار سینـه جای گریبان دریدهای
ای آیههای فتح مبینم بیا بیا
هم سنگر خرابه نشینم بیا بیا
|
ای اشـک دیـدۀ تــو گـلاب مــزار من
ای زیــر تــازیـانـه شـده پـاسـدار من
ای شسته خون به خون جگر از عذار من
روی کبـــود تــو سنــد افتخـــار من
پیوسته روی شانۀ تو کـوه ماتم است
فریاد بیصدای تو در نظم میثم است
|
یک ماه خون گرفته 9- غلامرضا سازگار