بهشت یاس حسین! گل ریاض حسن! |
چگـونه پیـراهنت زره شده بـه بـدن؟ |
ای بـه جـای اکبرم در غریبـی یـاورم! |
قاسم مظلوم من! |
چه میشود کـه مرا پدر صدا بزنی؟ |
برای خاطر من تو دست و پا بزنی؟ |
جان زینب جان من با عمو حرفی بزن |
قاسم مظلوم من! |
کنار کشتۀ تـو من از حسن خجلم |
صدای العطشت شـرر زده بـه دلم |
قـاسمم! تـا زنـدهام از لبت شرمندهام |
قاسم مظلوم من! |
تو را چو اکبر خود گرفتهام به برم |
خداخدا کنـم و بـه خیمههـا ببرم |
اشک چشم دختـرم بر تـو ریزد در حـرم |
قاسم مظلوم من! |
چگونه خون نشود ز غصه قلب عمو |
کـه لالهگون بدنت شـده ز خون گلو |
پیکرت شـد توتیـا زیـر ســم اسبهــا |
قاسم مظلوم من! |
زمیـن کرب و بلا شـده مــدینۀ تو |
چکیده اشک حسن به زخم سینۀ تو |
سنگباران شد تنت زخم تن شد جوشنت |
قاسم مظلوم من! |
یک ماه خون گرفته 6 – غلامرضا سازگار