تـاریکـم و بـه کوی تـو تابنده میشوم |
بـا یک نگـاه تـو مـه تــابنده میشوم
|
تـــو راه میدهـــی و رهـایم نمیکنی |
من دمبهدم ز لطف تو شرمنده میشوم
|
گــردیده از گنـــه دلم از مرده مـردهتر |
تنهــا بـه یک نگاه شما زنده میشـوم
|
گـریانـدهام تــو را ز گنـاه فـزون و باز |
بــا یک تبسم تـو پر از خنده میشوم
|
وقتـی جحیـم از گنهـم شعلـه میکشد |
در ایـن حـریم قدس، پناهنده میشوم
|
وقتی نسیمی ازحرمت میخورد به من |
بخشیده از گـذشته و آینــده میشوم
|
تــا نیــت زیــارت قبــر تــو میکنـم |
مــرهون عفــو خالق بخشنده میشوم
|
بیمهـــر تــو بهشت بـه نامم اگر شود |
در آتـــش جحیــم، سرافکنده میشوم
|
«میثم» به شاهی دو جهـان نـاز میکند |
تنهـــا در آستــان رضــا بنده میشوم |
یک ماه خون گرفته 5 – غلامرضا سازگار