من که ز آل هاشمم |
|
|
|
من قاسمم، من قاسمم |
|
|
|
عزیز مجتبایم (2) |
چشمان بیسـویم بوَد سوی عمو عمـرم اگرچه بسته بر مویش بوَد |
|
سر تا به پا مستم من از بوی عمو جـانم فـدای یک سـر مـوی عمو |
جانم عمو جانم، عمو جانم عمو |
بیا ببین ای دلبرم |
|
|
|
شد لحظههای آخرم |
|
|
|
هستم در انتظارت (2) |
یــار تمــاشــایی، تمــاشـا کـن مـرا ماه حسن هستم که هستم در خسوف |
|
قاسم به زیر دست و پا زد دست و پا در زیــر ابــر تیــره پیــدا کـن مـرا |
جانم عمو جانم، عمو جانم عمو |
چشم انتظارم من بیا |
|
|
|
بابا ندارم من بیا |
|
|
|
از من چرا جدایی (2) |
با آنکه از هر زخم من، خون میچکید تا مثـل زهـرا میشـدم نقـش زمین |
|
قاتل مرا این سو به آن سو میکشید با سـمّ مـرکب، نـاز مـن را میخرید |
جانم عمو جانم، عمو جانم عمو |
فانوسهای اشک 3 – سید محسن حسینی