مسلمم، من کوچهگرد غریبی |
|
|
ماندهام در شهر مردمفریبی |
چوب و سنگم زنند، همگی دشمنند، اهل کوفه |
کـوچهکـوچه شده از گل خـون من پر شکوفه |
یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین واغریبا |
دستبسته روی دارالاماره |
|
|
دلشکسته با تنی پارهپاره |
بیقرار توأم، جاننثـار توأم، یـابنزهرا |
سر به دار توأم دل فکار توأم یابنزهرا |
یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین |
|
|
|
|
واغریبا |
گریۀ من شد، گواه جدایی |
|
|
جان زهرا سوی کوفه نیایی |
کوفه شهر بلا، شهر جور و جفاست، شهر کینه |
گـر بیـایی زنـد دشمن تـو کتـک بـر سکینه |
یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین |
|
|
|
|
واغریبا |
شهر کوفه غرق بهت و سکوت است |
|
|
دستبسته مردِ حق در قنوت است |
همه چشمانتظار، تا رود پای دار، مرد ایمان |
ذکر مسلم بـوَد لحظههای وصالِ نامِ جانان |
یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین |
|
|
|
|
واغریبا |
فانوسهای اشک 3 – محمود شریفی