حاجیان حج خـون، دست الهی یارتان |
|
|
حیف! آخر مکه شد محروم از دیدارتـان |
سعیتان از مکه تا صحـرای خونین بلا |
|
|
طوفتان در خون تپیدن حجتان ایثارتان |
حجتان مقبول باداسعیتان مشکور باد |
|
|
وعـــدۀ دیدارتــان بــــا خالــق دادارتـان |
حلۀ احرامتان خـون گلوتــان میشود |
خونتان تاصبح محشر آبروتان میشود |
درمسیر حج خون چون یاد پیغمبر کنید |
|
|
اشک ریزید و تماشای علیاکبر کنید |
آبـــرو داریــد امــــا بــــاز کسب آبـــرو |
|
|
در حضـور یـار از خـون علیاصغر کنید |
حاجیان خود درمنا سرمیتراشند وشما |
|
|
موی خودرنگین زخون سازید وترک سرکنید |
پای بفشارید ای اصحاب و انصار حسین |
بوسـه برداریـد از دست علمدار حسین |
ای همای بخت،حسرت برده بـر اقبالتان |
|
|
خوش برون رفتید ازمکه خوشا بر حالتان |
زخم شمشیراست فردا مرحم زخم شما |
|
|
مقتل خـــون است تنهــا کعبــۀ آمـالتان |
اشک ختم الانبیـا سـازد شماره بدرقـــه |
|
|
فــاطمه در کـــربلا آید بـه استقبالتـــان |
خــاک گـــردد خلعت انـدام عریان شما |
بحر نوشد آب از لبهای عطشان شما |
ازحسین امشب سفر کردیدبا هم تاحسین |
|
|
هر نفس در قلبتان گردیده ذکر یا حسین |
تا به خون خویشتن گیرید در این حج وضـو |
|
|
راه بسپـارید ای چابکسواران بـا حسین |
در مسیر کعبـۀ خــون ذکرتـان باشد همین |
|
|
واحسینا واحسینا واحسینا واحسین |
روز را از دود آه خویش همچون شب کنید |
لحظهلحظه گریــه بــر تنهــایی زینب کنید |
ای زمین کربلا! بـر آل عصمت یــار باش |
|
|
میهمان،رو ازحجاز آورده مهماندار باش |
بـر عـزیز فـاطمه آغوش جـان را باز کن |
|
|
مهربـان بــا خــاندان احمد مختار بـاش |
خـارهایت را ز پــای لالهها بیرون بکش |
|
|
عصرعاشورابر آن آوارگان غمخوار باش |
بــــر تـن بیتــاب اولاد پیمبـــــر تــاب ده |
باسرشک چشم«میثم»تشنگان را آب ده |
صیام تا قیام 4 – استاد سازگار