ساربـان آرام، قــدری آهسته |
ماه من اینجا در خون نشسته |
کو حسین من نور عین من (2) |
لالـۀ زهــرا بـوئیـدن دارد |
حنجر خونین بوسیدن دارد |
کو حسین من نور عین من (2) |
در همین گودال، دست و پا میزد |
مـــادرش زهــرا را صــدا میزد |
کو حسین من نور عین من (2) |
باغبانِ این، دشت خون هستم |
هستیـم اینـجـا رفتـه از دستم |
کو حسین من نور عین من (2) |
فانوسهای اشک 2 – غلامرضا سازگار