پـرستوی مهـاجرم، به خون نشستهای چرا؟ شبیه قلب خستهام، تو هم شکستهای چرا؟ |
قــرار من، شکیــب من تو میروی، دلم شکست |
|
مسافـر غـریب من ز خنـدۀ رقیـب من |
واویلتا واویلتا واویلتا واویلتا (2) |
عمو فتادم از فرس، بیا به فریادم برس به زیر سمّ استران، دگـر نمیآید نفس |
بریده شد امـان من ببین که مثل مادرت |
|
بیـا عمو به جـان من شکسته استخوان من |
واویلتا واویلتا واویلتا واویلتا (2) |
عـزیـز مجتبی مـرو، نگار دلربا مرو خجالت مرا ببین، به خاطر خدا مرو |
مرا تو غرق غم ببین فـراق تـو مـرا کشد |
|
مرا به قدّ خم ببین تو سوز آتشم ببین |
واویلتا واویلتا واویلتا واویلتا (2) |
به زیر سم استران، صدا زدم عمو بیا تـو آمدی ولی چرا، نمیکنی مرا رها |
منم فــدای اکبرت رفتم نبینم ای عمو |
|
فـدای زخـم پیکرت به روی نیزهها سرت |
واویلتا واویلتا واویلتا واویلتا (2) |
فانوسهای اشک 2 – مهدی صفیاری