گـل من چـرا زخمی از نیش خاری |
|
|
پـراکنـده در دامــن لـالـــه زاری؟ |
مرا داغ لبهــای خشک تو بر دل |
|
|
تو بهر چه از چشم خـود اشکباری؟ |
تنت مثل جوشن شده حلقه حلقه |
|
|
تـو دیـگر نیـازی بـه جوشن نداری |
مـزن اینقدر دست و پا روی دستم |
|
|
قـــرار دل مــن چــرا بـیقـراری؟ |
تو مـاه به خـون خفتهام در زمینی |
|
|
تـو بــاغ خزان دیـدهام در بهـاری |
شهیـدان نهـادند بـر خاک، صورت |
|
|
تـو سر بـر سر دوش من میگذاری |
چگـونه عمـــو زنــده بـاشد ببیند |
|
|
تو جان بر سر دست او میسپاری؟ |
همه آرزوی عمـــویت همین است |
|
|
کـه یک بار، یـک ناله از دل بـرآری |
چگـونه عســل از دم تیغ خـوردی |
|
|
که خون از دهان تو گردیده جـاری |
خدایت دهد اجر، «میثم» که بر ما |
ز دل میسرایی، به خون مینگاری |
دو دریا اشک 1- غلامرضا سازگار