ای ســلام الله بــر جـــان و تنـت سر بـه زیـر تیغ و چشمم سـوی تو خـوش بوَد بـا اشـک دامـن دامنم کیستـم مـن؟ اولیــن قـربـانـیات دور کعبــه یــاد مـا کـن یا حسین دوســت دارم ای همــه آیـات نـور اولیــن سربـــاز میـــدانت منــم کـوفیـان چـون گـرگها چنگم زدند فـرقم از خـون چشمـۀ زمـزم شـده حج من در پیـش سنــگ و تیـرها حج من در کــوی تـو قـربـان شدن حج من داغ دو طفـل بـیسـر است حـج من ســر دادن از بــــالای بام حج من خـون گلـو افشـاندن است حج من در کـوچهـا گـردیـدن است حج من در راه تـو جـان دادن است هدیــۀ مـن پیکـری بـیسـر شـده خنــده زد بــر تیــغ زخـم حنجـرم بــا وجــود آنکـــه مدیــون تـواند ای عــزیــــز جــان پیغمبــر میــا تو چو خورشیدی و اصغر، ماه توست روح مــن مــرغ لـب بــام تـو بـود بــاب تــو شیـــرخــدا شـاه عـرب ای تــو دسـت رحمـت پــروردگــار آن علـــی را تـــو ســرور سیـنـهای دوست دارم تـا کــه از لطـف و کـرم دختـرت بـاشـد بـه جـای خواهرش
|
|
اشک و خونم هر دو وقف دامنت نقـــد جـانــم رونمــای روی تو عکس لبخنــد تــو در زخـم تنـم جــان دو قـربـانــیام ارزانـیات مسلمت را هم دعـا کن یا حسین دست عبـاس تـو را بـوسـم ز دور ذبح پیـش از عیـد قربـانت منـم در میـان کوچههـا سنگــم زدنـد حج مــا هــر دو شبیـه هم شده حج تــو در ســایــۀ شمشیرهـا حج تـو در موج خون عریان شدن حج تـــو داغ علـی اکبـــر است حج تــو از کربــلا تـا شهـر شـام حج تـو بر نیزه قرآن خواندن است حج تو در موج خون غلطیدن است حج تـو از صــدر زین افتادن است هـدیـــۀ تــو خیمــه آتـش زده تـا بــه خـاک پـای تـو افتد سرم کوفیــان لـب تشنــۀ خون تواند گــر میآیـــی بــا علـی اکبر میا چشـم تیراندازهــا در راه تـوست آخــرین ذکــرم فقط نـام تـو بود بــر یتیمـان بــود بابا نیمـه شب ای امیــرالمؤمنیـــن را یادگـــار بـر پــدر ســر تـا قــدم آیینهای تـو پــدر باشــی بــرای دختـرم خواهـرت زینب بـه جـای مادرش
|
مست صهبای وصالم کن حسین یوسف زهــرا حـلالم کن حسین |
صیام تا قیام 2 - غلامرضا سازگار