عرش خدا روی زمین فتاده |
|
|
یـا که حسین از سر زین فتاده |
جسم عـزیز فاطمه سر جدا |
|
|
غرقه به خون بود به دشت بلا |
دامن صحـرا شده دریـای خون |
|
|
زینب و یک قافله دلهای خون |
افتاده خیمه ها به دست غارت |
|
|
زینـب شـده آمــاده اسـارت |
خون شهیدان همه سو دویده |
|
|
رنـگ از رخ آل علی پــریده |
هـر کــودکـی راه فـرار جوید |
|
|
یـا فـاطمه یـا فاطمه بگوید |
دشمن به کشتن اکتفا نکرده |
|
|
شرم از نبی خوف از خدا نکرده |
نخـل ولایـت را ز پـا فکنده |
|
|
آتـش میـان خیمه هـا فکنده |
در خیمه ها که از شراره سوزد |
|
|
گهواره شش ماهه برفروزد |
گهـواره دیگـر اصغـری ندارد |
|
|
این آشیان کبوتـری ندارد |
گلخانه را آتش زده است گلچین |
|
|
سراغ گلها آمده است گلچین |
با تـازیـانه غنچـه را کـه چیده؟ |
|
|
فـرشته و زیر کتک که دیده؟ |
نگـون شـده لـوای حـق وای وای |
|
|
اکـبــر تـنـش ورق ورق وای وای |
شبه پیمبر غرق خون و خاک است |
|
|
قلب علی زین غصه چاک چاک است |
مـدینه را داغ دگــر رسیـده |
|
|
از داغ قاسم مجتبی خمیده |
فقدان قاسم جان او گسسته |
|
|
داغ بــرادر کمرش شکسته |
آب فــــرات آزاد گشتـه امـا |
|
|
ربـاب بی اصغـر بـود دریغا |
او اشک می ریزد به یاد اصغر |
|
|
راحت ندارد آن خیمده مادر |
سـردار لشکــر بی عَلـم فتــاده |
|
|
آتـش ز داغـش در حرم فتاده |
نور دو چشم فاطمه است عباس |
|
|
حسین نهر علقمه است عباس |
یک کربلا عطش- سیدرضا مؤیّد