من که با هستی خود یار توام |
مـات اصحــاب وفــادار توام |
راهشان مکتب من نامشان بر لب من |
زان حسینی شد گان، حسین جان |
سخن آرم بـه میـان، حسین جان |
من که کوهی ز گناه آورده ام |
به حـریم تــو پنـاه آورده ام |
حُرّم و بنده تو عبد شرمنده تو |
آمدم تـوبه کنم، حسین جان |
از جگر ندبه کنم، حسین جان |
من حبیب تـوام ای حبیبِ جان |
عشق تو، مونس دل، طبیبِ جان |
بر تو پروانه شدم پیر این خانه شدم |
به ولای تو قسم، حسین جان |
از درت پا نکشم، حسین جان |
جُــونم و بــوذر کـربلای تو |
من که بر جان بخرم بلای تو |
تو مرا دست بگیر به غلامی بپذیر |
سر دهم برای تو، حسین جان |
جان کنم فدای تو، حسین جان |
عــابِسَم، چـاکر عباس توام |
سبزه ای در چمن یاس توام |
زِرِه از تن بکَنم حمله بر خصم کُنم |
تا به خون غوطه زنم، حسین جان |
دل ز تــو بــر نکنـم، حسین جان |
من زُهِیرم، که اگر صدها بار |
کشته و زنـده شوم در ره یار |
دل نگیرم ز حسین این امام عالمین |
سر ما و قدمت، حسین جان |
کمِ مـا و کَرمت، حسین جان |
ای عزیز دل و جان مصطفی |
مـن بُـرِیـرَم، ز غـلامان شما |
فارِسِ میدانم قاری قرآنم |
جان و جانان منی، حسین جان |
روح قــرآن منـی، حسین جان |
وَهَبـم من، بـه تو اقتدا کنم |
مادرم گفته که جان فدا کنم
|
با رضای مادرم جان فدای رهبرم |
سر کنم بر قدمت، حسین جان |
بپذیـر از کـرمت، حسین جان |
یار سر در کف تو، جُناده ام |
که به راه عشق تو فتاده ام |
بنده ناچیزم در رهت می ریزم |
خون خود به کربلا، حسین جان |
تا شوی ز من رضا، حسین جان |
جُندَبم، آمده ام به یاری |
گـر مرا یاور خود شماری |
ترک جان و سر کنم سینه را سپر کنم |
با تو ای خون خدا، حسین جان |
در هجـوم نیزه ها، حسین جان |
یک کربلا عطش- سیدرضا مؤیّد