طـوفانی از اشک در خیمه بـرخاست |
قـاسم چو بر جنـگ قـامت بیاراست |
یاس حسن در بین گلها جلوه گر شد |
با لاله و سـرو و صنـوبـر همسفر شد |
ای گل یاسمن، یادگار حسن |
گـل هـا شنـیدنــد بــوی مــدینـه |
کــردنــد رو را ســـــوی مـــدینه |
دیـدنــد در قـاسم جمـال مجتبی را |
پر کرد بانگ یا حسن آن خیمه ها را |
ای گل یاسمن، یادگار حسن |
گلبــــرگ زهـــرا دامـــن کشـیــده |
وز تشنـــه کــامی رنـگش پـــریـده |
آید به میدان و دعایش حرز جان است |
جـان عمو و عمـه دنبـالش روان است |
ای گل یاسمن، یادگار حسن |
یک کربلا عطش- سیدرضا مؤیّد