سفیـر خون خــدا یـا مسلـم بن عقیل |
لب تشنه گشته فـدا یا مسلم بن عقیل |
اولین یـار حسیــن روح ایثــار حسین |
ایّهاالمسلم سلام، ایّهاالمسلم سلام |
ســلام اهــــل ولا بـه دست بستۀ تو |
بـــه دست بستـۀ تـو، سر شکستۀ تو |
داده جان پیش از همه برحسین فاطمه |
ایّهاالمسلم سلام، ایّهاالمسلم سلام |
بــه بــام کـوفه شده سرت جدا ز تنت |
بــه خاک کوچه چرا کشیده شد بدنت |
دیــن حـق را یــاوری، از همه تنهاتری |
ایّهاالمسلم سلام، ایّهاالمسلم سلام |
بــه احتــرام تـو و بــه حـرمت سخنت |
چه شد که چشمۀ خون روان شدازدهنت |
بر جبین رنگت زدند، کوفیان سنگت زدند |
ایّهاالمسلم سلام، ایّهاالمسلم سلام |
سـلام مــا بـه تـو و بــه طفـل کوچک تو |
بــریده شد ز جفـا ســر دو کـــودک تــو |
ای نثارت از دو عین، اشک مولایت حسین |
ایّهاالمسلم سلام، ایّهاالمسلم سلام |
به کـوفه کشته شدی برای یاری دین |
ز بـام کـوفه سـرت فتـاده روی زمین |
از جفای دشمنت شد جسارت بر تنت |
ایّهاالمسلم سلام، ایّهاالمسلم سلام |
سلام مـا بـه تـو و به اشک غربت تو |
کـه بـوی کـرب و بلا دمـد ز تربت تو |
جـان فـدای صبـر تـو دل کنار قبر تو |
ایّهاالمسلم سلام، ایّهاالمسلم سلام |
یک ماه خون گرفته 2- غلامرضا سازگار