تو همان خون خدایی، همه انوار هدایی تـو شه کـرب و بلایی، تـو امام شهدایی ثارالله و ابن ثاره! ثارالله و ابن ثاره! |
تو همان فلک نجاتی، تو حیاتی، تو مماتی تو قتیــل العبـراتی، هـدف تیــر جفـایی ثارالله و ابن ثاره! ثارالله و ابن ثاره! |
بدنت زخمی و عریان، کفنت خاک بیابان به تنت زخـم فــراوان، هـدف تیر جفایی ثارالله و ابن ثاره! ثارالله و ابن ثاره! |
تویی آن عهد الستم، همه بودم، همه هستم ز ازل دل بـه تو بستــم، نکنـم از تـو جدایی ثارالله و ابن ثاره! ثارالله و ابن ثاره! |
بدنت چون گل پرپر، ز دمِ نیـزه و خنجر لب دریا، تن بی سر، گلوی تشنه چرایی ثارالله و ابن ثاره! ثارالله و ابن ثاره! |
تو صـلاتی، تو صیـامی، تو چـراغ شب شامی تو که خود ماه تمامی، ز چه در طشت طلایی؟ ثارالله و ابن ثاره! ثارالله و ابن ثاره! |
همۀ صبر و قرارم! همه ی دارو ندارم! نگهی بــر دل زارم، کـه غمم را بفزایی ثارالله و ابن ثاره! ثارالله و ابن ثاره! |
یک ماه خون گرفته 1- غلامرضا سازگار